جرقهی اولیهی پیشنهاد تبدیل نمایشگر پاناسونیک 103 اینچی پاناسونیک مستقر در برنامهی تلویزیونی 90 در اون سال ها با دیدن دو قسمت از همین برنامه در ذهنم زده شد.
اولینش اون قسمتی بود که کارشناس داوری برنامه قادر به اعلام یک عدد تصادفی در یک بازه ی مشخص نبود و این تبدیل شده بود به دستاویزی برای طنز و گاها تمسخر میهمان برنامه که قطعا مجری و تهیه کننده برنامه نود، عادل فردوسی پور، دل خوشی از این ماجرا نمیتونست داشته باشه و من با خودم فکر کردم شاید ارایهی پیشنهادی که بتونه این نقطه ضعف برنامه رو برطرف کنه و از تکرار موارد مشابه جلوگیری کنه میتونه برای عادل فردوسی پور جذاب باشه.
ناگفته نمونه که بعد ها که نمایشگر 103 اینچی برنامه نود رو با یک فریم لمسی مادون قرمزبه بزرگترین نمایشگر لمسی در صدا و سیمای ایران تبدیل کردیم، همون کارشناس داوری رو تو یکی از شب های اولی که برای اطمینان از صحت عملکرد سخت افزارمون در استودیو 14 ساختمان تولید حضور داشتم، از نردیک دیدم. نگران بودم که نکنه سوالم باعث ناراحتیش بشه و بنابراین با تردید جلو رفتم و قبل از هر چیزی بهش توضیح دادم که علت کنجکاویم اینه که اشتباهش باعث عملی شدن یکی از ایده هام شده. سوالم این بود که چی شد که نتونست در اون بازه یک عدد تصادفی بگه؟ جئابش کاملا قانع کننده بود. گفت: من تجربهی خیلی زیادی در حضور در استودیو های تلویزیونی ندارم. قطعا مضطرب بودم اما عوامل دیگه ای هم دخیل بود. یکی حرارت و نور شدید پروژکتور های نورپردازی خیلی تمرکزم رو از بین برده بود و دوم اینکه تقریبا بیست نفر از پرسنل صدا و سیما پشت صحنه در حال تماشای برنامه بودند و حضور و تحرک و در گوشی حرف زدنشان تمرکز زیادی برام باقی نگذاشته بود و تقریبا به حرف های عادل فردوسی پور گوش نمیدادم.
اتفاق دومی که ایدهی کاربردی بودن یک نمایشگر لمسی بزرگ در استودیوی یک برنامه تلویزیونی مث برنامه نود رو در ذهن من تقویت کرده بود، مربوط میشد به حضور علی دایی در این برنامه و اختلافاتی که پس از جداییش از کادر مربی گری این تیم بین علی دایی و مدیران وقت باشگاه که فکر میکنم آقای کاشانی بود، پیش اومده بود. تو اون برنامه علی دایی میگفت من انقدر پرسپولیس برام مهمه که قرارداد سفید امضا کردم و از این دست سخن ها. عادل فردوسی پور از علی دایی خواست که متن قرارداد رو طوری نگه داره که دوربین روش زوم کنه و به مخاطب نشون داده بشه. بعد از چند دقیقه ظاهرا توی گوشی به عادل فردوسی پور گفتند که دایی کاغذ رو در زاویه دلخواه یا بدون لرزش نکه نمیداره و در آخر عادل فردوسی پور رو دیدم که برای اولین بار در تاریخ برنامه های تلویزیونی تا اون زمان چندین مرتبه از پشت میزش بلند شد و روی صحنه استودیو رفت و آمد تا کاغذ ها رو از علی دایی بگیره و خودش برای دوربین به نحوی که برای کارگردان تلویزیونی ایدهآل باشه نگه داره و دوباره برگشت تا کاغذ ها رو به علی دایی پس بده. نکته ی عجیب و این اتفاق این بود که سکوی استودیو ظاهرا برای تحرک مجری و قدم زدن در حین اجرای برنامه ساخته نشده بود و صدای قدم زدن عادل فردوسی پور ذوی استیج خیلی تو ذوق میزد. اما نکتهی مثبت این اتفاق از نظر من این بود که به نظرم اومد این مجری قابلیت بلند شدن از پشت میز و اجرای برنامه به سبک متفاوت تر از قبل رو داره و احساس کردم کا کردن با یک نمایشگر لمسی بزرگ میتونه برای خودش و مخاطبینش جذاب باشه.
خاطرم هست که از طریق یکی از دوستان موفق شدم شماره همراه عادل فردوسی پور رو بدست بیارم و در تماس اول خلاصه از اتفاقات بالا و ایده ام رو بهش گفتم. براش جذاب بود و ازم خواست که یک پروپوزال مکتوب براش بنویسم و همین کار رو وارد یکی پیچیدگی عجیب کرد. بعد از اینکه پروپوزال رو براش ایمیل کردم دیگه به تماس هام جواب نداد و در نهایت به این نتیجه رسیدم که قانع نشده و با اینکه در سال های اولیه فعالیت کاریم بودم و تجربه ی زیادی نداشتم اما میدونستم که اخلاق حرفه ای حکم میکنه که بیش از حد پیگیری کردن نه صحیحه و نه جواب میده. حالا من مونده بودم و یک سخت افزار فریم لمسی مخصوص نمایشگر پلاسمای 103 اینچی که ما نداشتیم!!
با توجه به اینکه اون نمایشگر بزرگ در اون سال ها (1389 - 1390) قیمتی معادل 96 میلیون تومان داشت و ما بودجه کافی برای تهیه اش رو نداشتیم، برای رفع کنجکاوی خودمون و تست کردن کیفیت و صحت عملکرد محصولی که وارد کرده بودیم نهایتا مجبور شدیم فریم لمسی رو روی دیوار دفترمون نصب کنیم و بوسیلهی یک ویدئو پروژکتور تصویرش رو تامین کردیم و تست مون رو گرفتیم که خوشبختانه بسیار راضی کننده بود.
بعد از چند هفته به این نتیجه رسیدم که پروژه لمسی کردن نمایشگر برنامه نود منتفی هست و شروع کردم به بررسی مشتریان احتمالی بعدی. در اون مقطع شنیده بودم که شرکتی که نمایندهی انحصاری واردات نمایشگر های پاناسونیک بود در یک قرارداد تهاتری در ازای تبلیغات تلویزیونی محصولاتش، تعداد زیادی از این نمایشگر پلاسمای 103 اینچی رو در استودیو های مختلف سازمان صدا و سیما نصب کرده. مشتری احتمالی بعدی رو پیدا کرده بودم. شبکهی خبر!
الان رو نمیدونم ولی اطلاعات تماس شفاف و مستقیمی از مدیران صدا و سیما در اون سال ها روی وبسایت رسمی سازمان در دسترس نبود. یادم نمیاد که از کجا و چطور تونستم با شخصی در شبکه خبر تلفنی صحبت کنم که بعد ها فهمیدم یک کارمند ساده در واحد امور مالی هست. منو لینک کرد به مدیر امور مالی که خیلی بی ربط به موضوع بنظر میرسید. اما میدونستم باید از یک جایی شروع کنم. بیشتر از ده دقیقه از جلسهم با مدیر امور مالی شبکه خبر در دفترش واقع در کوچهخرسند (روبروی سازمان صدا و سیما) نگذشته بود که حرفام ر قطع کرد و گفت: " پیشنهادتون جالب بنظر میاد ولی من صلاحیت بررسیش رو ندارم و پیشنهاد میکنم اجازه بدید در جلسهی بعدی در حضور مدیریت فنی شبکه (مرحوم مهندس سعید اعرابی) و مدیر آی تی شبکه (مهندس آرش خوشبخت) پیشنهادتون رو مطرح کنید و به سوالاتشون جواب بدید.
داستان تبدیل نمایشگر های معمولی شبکه خبر به نمایشگر های لمسی 103 اینچی رو در پست های بعدی مفصل می نویسم ولی همینقدر بگم که فریمی که در ابتدا برای برنامه نود وارد کرده بودیم رو نهایتا بر روی یک نمایشگر 103 اینچی پلاسمای پاناسونیک که در تحریریه شبکه خبر نصب بود، سوار کردیم و در حال تست بودیم که آقای الیاسی از دوستان نزدیک و دستیاران عادل فردوسی پور در برنامه نود با چشمانی متعجب از راه رسید و از همکارانش پرسید اینو از کجا آوردین؟!! من و عادل چند ماهه که دنبال یه همچین سیستمی هستیم!!
میخواستم سرمو از عصبانیت بکوبم به دیوار. براش توضیح دادم که امیدوار بودم این سخت افزار رو روی نمایشگر استودیو شما نصب کنم و نهایتا روز بعدش عادل فردوسی پور با من تماس گرفت و برای یه جلسهی جدی و گرفتن پاسخ سوالاتش اومد دفترمون که نتیجهش شد تصاویری که میبینید.
چیدمان سخت افزاری ما در برنامه نود، نقاط ضعفی داشت که میتونم به موتارد زیر اشاره کنم:
۱- فاصلهی بیش از حد و غیر استاندارد کامپیوتری که تصویر نمایشگر رو تامین میکرد با خود نمایشگر که ما رو مجبور به استفاده از تبدیل های USB به LAN کرده بود. و بدوی بودن تبدیل ها در اون سال ها ارتباط سخت افزار رو با کامپیوتر ناپایدار کرده بود و گاهی مشکلاتی بوجود می آورد که خوشبختانه چشمگیر نبود.
۲- عدم تمرین کافی مجری با این آیتم جدید و تسلطش به قلق های کار کردن با نمایشگر لمسی جدید که در بخصوص هفته های اول باعث شده بود یه کم راحت کار نکنه.
۳- نرم افزاری که جلوههای گرافیکی خیلی جذابی نداشت و مثلا افکت ژله ای روی کلید های ارقام براش تعریف نشده بود و مجری موقع لمس صفحه بلافاصله متوجه عمل کردن لمسش نمی شد و میبایست یه کم به عقب بیاد تا با زاوی دید بهتری ببینه که آیا رقمی که لمس کرده روی صفحه ثبت شده با نه. البته در این مورد پیشنهاداتی به توسعه دهنده نرم افزار دادم اما با توجه به اینکه بودجه کافی در اختیارش قرار داده نشده بود ظاهرا انگیزه ای برای اضافه کردن آپشن های جدید به برنامه نداشت و دخالت بیش از حد من هم ممکن بود تاثیر منفی بگذاره. بنابر این همونجا توقف کردم.